چشمایی داشت آبی بود
دختر قشنگی بود
من عاشق اون بودم
عشقه یکطرفه بود
رفت و تنهام گذاشت
خبری ازم نداشت
میدونم دوسم نداشت
دیگه باهام کار نداشت
عشق من یگانه بود
دور از این خانه بود
هم اسمش یکی بود
ولی واسه من نبود
دلواپسی هام زیاد
دل کندم از این دیار
چون بود دروغ زیاد
دل کندم از شهر و دیار
رفتم به دنبال یار
تا شاید ببینم یار
اما خبری نبود
نمیدونم کجاست یار
رفتم به دنبال یار
تا شاید ببینم یار
اما خبری نبود
نمیدونم کجاست یار
دختر قشنگی بود
مثلش کم بود
اما نمیدونه دل
دلش کجا بود
یه روز دیدم که
دیگه نیست پیشم
اونی روزی که
گفته بودم عاشقشم
دلش غمگین نبود
عاشق یکی بود
اونی بود که
نگفت کی بود
حالا که عاشقشم
کشته مرده شم
اینقده که میخوامش
میخوام باشه پیشم
رفتم به دنبالش
تا اینکه ببینمش
اما خبری نداشت
کسی دیگه ازش
رفتم به دنبالش
تا اینکه ببینمش
اما خبری نداشت
کسی دیگه ازش
شعر ( دختر قشنگی بود ) از m.f
تقدیم به همه دوستداران که عاشق هستند ولی به تنهایی سپرسی میکنند روزهاشونو
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.